از متخصص نور بپرس

بخش “از متخصص نور بپرس” یکی از بخش‌های مهم سایت لیزرستان است که فرصت را برای ارتباط مستقیم با شما که به این سایت مراجعه می‌کنید فراهم می‌کند. این ارتباط برای ما بسیار ارزشمند است و امیدواریم در این مسیر نتیجه تفکر و تعقل شما در این حوزه را شاهد باشیم. منظور اصلی در این بخش چالش کشیدن و چالش کشیده شدن است نه لزوما ارسال پاسخ. در نظر داشته باشید که هیچ پایانی در مسیر اموزش علم و تفکر و تعقل در دنیای اطرافمان نیست و پاسخ به معنای پایان مسئله و حل آن نیست. مهمترین بخش این است که در مسیر پاسخ به فضای جدید برسید و در واقع به پرسش‌های مهم‌تر بپردازید. این بخش برای اطمینان شماست که برای ایده یا مسئله‌ای که در مورد آن فکر می‌کنید افراد متخصص در نزدیکی شما هستند و می‌توانید به سادگی با ما در میان بگذارید. پرسش‌های شما با علاقه فراوان به ارتباط مستمر با شما پاسخ داده می‌شود. امیدواریم که در این مسیر به مباحث چالشی و زیبا از یافته‌ها و تعمق شما بر بخوریم.

هرچند مایل هستیم که در طرح مسائل‌تان راحت باشید ولی برای جهت دهی پرسش‌ها، قبل از ارسال پرسش خود لطفا مطالب زیر را مطالعه کنید.

  • ابتدا بخش پرسش و پاسخ های سایت را جستجو کنید تا مطمئن شوید به پرسش شما قبلا پاسخ داده نشده باشد. با توجه به این که پاسخ ها مشروح هست ممکن است پاسخ پرسش شما در پرسش‌های با موضوع مشابه و نه لزوما یکسان وجود داشته باشد. می‌توانید از بخش جستجوی سایت و یا ctrl+F برای جستجو استفاده نمایید.
  • مطمئن باشید که پرسش شما در حیطه مباحث این سایت است.
  • در اینترنت جستجو کنید. یافتن پاسخ‌ها در اینترنت و استفاده از کلیدواژه های مناسب مهارتی هست که به مرور کسب شده و برای انتخاب کلیدواژه‌های مناسب و تخصصی می‌توانید از مطالب سایت و پرسش های دیگران ایده بگیرید.
  • از پاسخ به تکالیف و تمرینات درسی معذوریم.
  • کتاب های زیر می‌توانند شما را راهنمایی کنند. می‌توانید با توجه به فهرست، کتاب‌ها را ورقی بزنید تا سرنخی دقیق‌تر پیدا نمایید:

Optics by Eugene Hecht

Laser Fundamentals by William T. Silfvast

Fundamentals of Photonics by Bahaa E. A. Saleh and Malvin C. Teich

منتظر دیدن پرسش‌های شما هستیم.

اهمیت پرسش و پرسشگری و چگونگی طرح پرسش

بدون شک یکی از علاقه‌های من پرداختن به پرسش‌های شما در این سایت می‌باشد. در این مدت که پرسش‌های شما عزیزان را می دیدم و با همه نوع پرسش مواجه بودم. ترجیح دادم در این مرحله کمی در مورد اهمیت پرسش و پرسشگری و چگونگی طرح پرسش با شما صحبت کنم.

چرا پرسش:

انسان از دیرباز همیشه کنجکاو بوده است و با این ویژگی به دنیای اطرافش نگاه می‌کرده است که چرا و چگونه. “چرا” از زمان کودکی بدون هیچ آموزشی در انسان است و حتی اغلب، آموزش های بعدی از شدت این پرسشگری و چرا می کاهد. با بزرگ تر شدن معمولا به آنچه می گذرد عادت می‌کنیم. یکی از تمرین‌های مهم این است که چگونه می توانیم مثل دوران بچگی به اطرافمان نگاه کنیم. جور دیگر دیدن یکی از مهمترین تمرین‌ها است که وقتی انجام می دهیم دیدن هر چیزی لذت بخش می شود. اصولا فیلسوف به کسی اطلاق می شود که به پرسش می رسد و نه لزوما به پاسخ، و این با جور دیگر دیدن میسر می شود. کسی که در دوره دکترای تخصصی تحصیل می کند هم باید با همین جور دیگر دیدن فضای جدیدی باز کند و بخاطر همین به فارغ التحصیل دوره دکترا می گویند دکترای فلسفه یا همان پی اچ دی (PhD). در نتیجه با حفظ و تقویت روحیه پرسشگری و دیدن دنیا از این زاویه می توانید این لذت را تجربه کنید. و البته نتیجه این کنجکاوی و دقیق شدن، باز شدن فضاهای جدید و دیدن بسیاری چیزها است که از نظر دیگران گاهی دور مانده است. دنیا مدیون افرادی است که به سادگی از آنچه دیده اند نگذشته اند. تصور کنید ما الان چقدر راحت قبول داریم که زمین گرد است و دور خورشید می چرخد و زمین یکی از سیارات منظومه شمسی است که در کهکشان راه شیری قرار دارد و بسیاری اطلاعات دیگر. هیچ فکر کرده اید اگر این ادعاهای دانشمندان قبلی را نشنیده بگیرید چقدر سخت است به این مطالب فکر کنید. تصور کنید بزرگانی چون ابوریحان و خیام و خیلی دیگر که بدون ابزار و یا با ابزار ساده فقط با نگاه کردن به آسمان این همه ارتباط ها را دریافتند. می بینید اگر تیزبینی نباشد و همه چیز را با دقت نگاه نمی‌کردند، این اطلاعات الان نبود. هیچ دقت کرده اید که الان چقدر راحت قبول می کنیم که دقیقا زمان کسوف یا خسوف بعدی چه‌وقت است و در ایران قابل مشاهده هست یا خیر و دقیقا همان موقع بدون هیچ شکی خودمان را برای رصد آن پدیده آماده می کنیم. اینها همه را مدیون چنان افراد تیزبینی هستیم که ساده از مشاهدات خود نگذشتند. درست است که قرن قبل خیلی از معماها روشن تر شد و برای بسیاری پرسش‌ها استدلال شد ولی مهمترین یافته بشر در آن زمان این بود که انتهایی نیست و هرچه در طبیعت غور کنیم با فضای جدیدی مواجه می شویم. قرن قبل به این نتیجه مهم رسیده شد که مدلی که اینهمه عظمت را بیان کرد از بسیاری پیچیدگی‌ها مثلا توصیف دقیق ابعاد خیلی ریز یا توصیف دنیای زمان‌های خیلی دور قبل از انفجار بزرگ عاجز است و جایی برای عرض اندام ندارد. این‌همه که می دانیم و مهمتر از همه می دانیم که هنوز نمی دانیم نتیجه پرسشگری و تیزبینی و دقیق نگاه کردن به آنچه مشاهده می کنیم چه با چشم سر و چه به صورت انتزاعی است. همه چیز را با دقت ببینید حتی چیزهای خیلی ساده را و از دیدن آن لذت ببرید، مثل بچه ها به اطرافتان نگاه کنید و از آن لذت ببرید. خیلی فکر نکنید که برای هر پرسشتان یک پاسخ چند خطی گیر بیاورید و از آن خوشحال باشید که آن علت را فهمیدید. هنر در رسیدن به پرسش است و هر چه تمرین کنید پرسشهای زیباتری به ذهنتان خطور می کند. وقتی که پاسخی می شنوید می بینید فضای بیکرانی برای پرسش‌های دیگر باز می شود و هر چه جلو می روید هیجان انگیزتر می شود. هرچه دانش بیشتر باشد بیشتر می شود فضا را باز کرد.

شاید مطالب بالا با نوع پرسش‌های شما کمی بیگانه باشد. بد نیست کمی واقعی تر برگردم به نوع پرسش‌های شما و اینکه چطور می توانید برای پرسشگری نیز تمرین کنید تا پرسش‌های زیبا تری بکنید و از آنکه چنان پرسش‌هایی کردید لذت ببرید.

پرسش‌های رسیده در سایت لیزرستان چند نوع هستند. شاید اغلب پرسش‌ها مربوط به پرسش دیگری از شما هست که یا در برنامه درسی یا تکلیف و یا هر شکل دیگری شما آن پرسش را نقل کرده اید. برخی از پرسش‌ها از نوعی است که نشان می دهد در عمل و هنگام اجرای کاری با مشکلی مواجه شده اید و آن را به صورت پرسش بیان کرده اید. گاهی نیاز به راهنمایی برای ورود به یک مسئله داشته اید و یا نیاز به معرفی مرجع مناسب برای مورد خاص. گاهی پرسش در واقع در رابطه با یک موضوع است و انتظار داشتید که آن موضوع توصیف شود. یا برخی پرسش‌ها اثر پارامتری را خواسته اید. به هر حال می توانید هنر پرسیدن را در خودتان تقویت کنید. بله پرسیدن و چگونه پرسیدن یک هنر است. شاید این هنر فن خاص خودش را هم داشته باشد که باید آن را تمرین کرد.

من اینجا نمی‌خواهم با مثال‌هایی از پرسش‌های شما توضیح را ادامه بدهم و البته باید هر کس اول به این برسد که می خواهد هنر و فن پرسیدن را تقویت کند و بعد سعی کند که آن را تمرین کند. اولین قدم این است که وقتی به پرسشی رسیدید کمی در مورد آن فکر کنید و آن مسئله را در ذهن خود تجسم کنید. بینید واقعا مسئله شما چی هست، چقدر با پرسش خودتان ارتباط برقرار می کنید. اگر پرسش شما در مورد یک آزمایش است و علت یک مشاهده را می پرسید، اگر آن آزمایش را انجام داده اید، حتما سعی کنید قبل و در طول انجام ازمایش به آنچه می گذرد خوب فکر کنید و سعی کنید تا هر حدی که می توانید آنچه می گذرد را برای خودتان مدل و توجیه کنید و برای نتیجه کار فرض داشته باشید و پس از آزمایش ببینید فرضهایتان درست بودند یا باید مدلتان را تصحیح کنید. حتما با آنچه می‌خواهید تجربه کنید و با آنچه تجربه می‌کنید ارتباط برقرار کنید و تا نفهمیدید از آن رد نشوید. در این صورت پرسش‌های شما از جنس دیگری است. احتمالا بین آنچه فکر می‌کردید و آنچه تجربه کرده اید تناقض دیده اید و آنچه فکر کرده اید هم بر اساس فهم شما از مسئله بوده است و در مورد فهم خودتان از مسئله پرسش می کنید. گاهی هم اشکال در نحوه آزمایش ممکن است باشد و پرسش زمانی پیش می آید که جایی برای اجرای آنچه در ذهنتان می گذرد به مشکل خورده اید. در هر حال باید با آنچه می خواهید انجام دهید و آنچه مشاهده می کنید ارتباط برقرار کنید و با آنچه از آن پدیده می فهمید زندگی کنید. البته ممکن است حتی آزمایش شما هم در ذهنتان بگذرد و در همان آزمایش انتزاعی به پرسش برسید که با اجرای واقعی آزمایش چندان از این نظر فرقی ندارد و شاید فضای بازتری برای آزمایش در ذهن داشته باشید. اگر پرسیده شده است که مثلا چرا در فلان آزمایش امکان دیدن تداخل در عبور نیست ولی در بازتاب هست، باید ببینید که اصلا پرسش درست است یا خیر. از کجا می دانید که آن ادعا درست باشد شاید درست آزمایش انجام نشده است. برای اینگونه پرسش‌ها باید ابتدا مطمئن شد که پرسش درست است و بعد دنبال پاسخ گشت آن هم بر اساس دانسته های علمی. اگر با دانسته های علمی امکان اطمینان از این پدیده نیست یعنی باید ابتدا از آن پدیده پرسش را شروع کرد و بعد به نتیجه رسید.

شاید اغلب، پرسش حاصل چنین مسئله ای نباشد و نتیجه پرسش دیگران و عدم توانایی شما در پاسخگویی باشد و تصمیم بگیرید پرسش را برای دیگران بازگو کنید تا به پاسخ برسید. در این صورت هنر کار کردن روی اصول پرسش است و کمی باز کردن آن. باید ببینید پرسش چه ابعادی دارد و به چه موضوعی مربوط می شود. اساسا شما پایه های علمی پرداختن به ان پرسش را در کجا ممکن است دنبال کنید و اگر هرگونه مرجعی در دسترس باشد دنبال کدام کتاب می روید. آیا برای پیدا کردن پرسش خود مثلا به کتاب اپتیک سری می زنید یا الکترومغناطیس و در کتاب اپتیک در چه نوع بحثی دنبال این مسئله می گردید. باید ابتدا کمی در مورد پرسش فکر کرد که منظور چه می تواند باشد. مثلا اگر پرسش این باشد که اگر مونوکروماتور را تتا درجه بچرانیم چه پیش می آید، باید ابتدا ببینید اصلا مونوکروماتور چیست، آیا می تواند بچرخد یا خیر. باید کاملا پرسش را تجسم کنید و برای خودتان پرسش ایجاد کنید و آن را بازگو کنید نه پرسشی که نمی دانید چیست. اگر راهنمایی برای مورد خاصی می خواهید باید در آن صریح باشید و مسئله تان را به صراحت طرح کنید.

به طور خلاصه برای طرح پرسش خود تا می توانید فکر کنید تا پرسشی را بپرسید که خودتان هم از پرسیدن آن لذت ببرید و کسی که پاسخ می دهد نیز از پرسش شما به وجد بیاید. با کمی تمرین این امر کاملا محقق می شود و مرتب شاهد ارتقای روحیه پرسشگری و همچنین کیفیت و نوع پرسش می‌شوید.

 

خیر پیش منتظر پرسش‌های شما هستم

مهاجرانی

3 + 11 =