قطبیدگی
يک منبع نور مثل رشته سيم تنگستن درون يک لامپ رشته اي (لامپ پر مصرف !) را در نظر بگيرید. وقتي لامپ را روشن ميکنيم، تک تک اتم هاي رشته درون لامپ شروع به تولید نور مي کنند. اگر فرض کنيم که هر اتم يک پرتو توليد کند، میدان الکتریکی هر يک از اين پرتو ها مي تواند سمت گیری و یا بعبارت دیگر، قطبش دلخواهی داشته باشد. حالا اگر به طريقي قطبش همه اين پرتوها يکسان شود، نور قطبيده خواهیم داشت .
در محیط اطراف ما نورهای قطبیده ی بسیاری وجود دارد. بعنوان مثال نوري که از سطوح مواد شفاف بازتاب مي شود به صورت جزئي و گاهي اوقات، کاملاٌ قطبيده است مانند تصوير کمرنگي که از انعکاس نور روي شيشه مي بينيم . در این حالت مقداري از ان نور بازتابیده، قطبيده و مابقی آن غير قطبيده است. البته درصورتیکه نور در زاويه خاصي (زاويه بروستر) به شيشه تابيده باشد، کل نور بازتابي قطبيده خطي است. در مورد آسمان هم همینطور است. نوري که از اتمسفر بازتاب مي شود هم، به صورت جزئي قطبيده خطي است که در زمان غروب خورشيد میتوانید با استفاده از يک قطبشگر (مثل شيشه عينک آفتابي پلارويد)، اين قطبش جزئي را مشاهد کنيد. همچنین نور قطبيده را مي توان به وسيله انواع قطبنده ها توليد کرد . نور ليزر هم از انواع نور قطبيده است .
قطبش توسط موجودات بسياري درک و استفاده مي شود. مثلا زنبورها به وسيله آن راه خود را پيدا مي کنند . بعضي از موجودات دريايي مانند اختاپوس و ماهي مرکب هم توانايي تشخيص قطبش را دارند. چشم انسان به مقدار بسيار کمي به نور پلاريزه حساس است . نور قطبیده يک طرح بسيار ضعيف و نا محسوس را در ميدان ديد ايجاد مي کند که به آن haidinger’s brush مي گويند. ديدن اين طرح بسيار دشوار است ولي کسي که در اين مورد تمرين ديده باشد مي تواند آن را تشخيص دهد .البته در حالت کلي تقريباٌ تشخيص آن با چشم غير مسلح ممکن نيست و بدین منظور از قطبشگرها استفاده ميشود.